چه بخش هایی از زندگیتان به تعیین حدود نیاز دارد ؟ برای هر کاری که به هر دلیلی احساس می کنید بار اضافی است یا در هر زمینه ای که مایلید پیشرفت کنید ، باید حد و مرز تعیین کنید .
مجبور نیستید تمام زندگیتان را فوری اصلاح کنید . این کار مطمئناً محکوم به شکست است . برعهده گرفتن کارهای خیلی زیاد جهت رسیدن به اهداف در تضاد کامل است . برای موفقیت در تعیین حدود باید هر بار با یک کار شروع کنید و ترجیحا در زمینه ای که احتمال موفقیت آن بیشتر است .
از کجا باید شروع کنید ؟ چون زندگی هر شخص متفاوت است ، جواب این سوال مشخص نیست . پس شما باید شیوه ای را که برای خودتان مفید است به کار ببندید . چند دقیقه ای وقت بگذارید و درباره ی زندگی خود فکر کنید ، کدام کارها وقت گیر یا اضافی به نظر می آیند ؟ چند پیشنهاد برای شروع کار :
• ایمیل
• کارهای روزانه
• مقدار زمانی که صرف تلقین می کنید
• پروژه هایی که درگیر آن هستید
• تعداد وبلاگ ها یا پروژه های دیگری که آن ها را چک می کنید یا با آن ها درگیر هستید .
• زمانی که صرف مطالعه در اینترنت می کنید .
• کارهای ناتمامی که روی میز تحریرتان است .
البته این ها فقط پیشنهاد است . شما به تدریج به زمینه های دیگر می رسید . هر بار صرفا روی یک تغییر تمرکز کنید تا وقتی که آن تغییر به بخشی از زندگی روزمره ی شما تبدیل شود و با آن احساس آسودگی کنید .
چگونگی تعیین حدود
ابتدای کار وقتی برای کاری حد و حدود تعیین می کنید ، این حدود نسبتا نامعین است چون مدتی طول می کشد تا بفهمید چه حد و حدودی واقعا برای تان موثر است . البته تعیین حدود تصادفی نیست بلکه بر پایه ی تجربه ی شما و با در نظر گرفتن نوع فعالیت تان و آن چه فکر می کنید ایده آلتان شماست ، صورت می گیرد .
دفعات کنترل ایمیل را تعیین می کنید . اگر به طور تصادفی یک عدد انتخاب کنید ، ممکن است حتی بیش از یک هزار باشد ولی بنا به تجربه می دانید که این عدد به عنوان تعداد دفعات چک کردن ایمیل خیلی زیاد است ؛ در نتیجه احتمالا با توجه به سال ها تجربه در چک کردن ایمیل های تان عددی را انتخاب می کنید که معقول باشد . بیایید در نظر بگیریم که شما به طور عادی ده تا پانزده بار در روز به ایمیل های تان سر می زنید ؛ مسلما این خیلی زیاد است . به جای پرداختن به سایر کارهای تان بیشتر وقتتان در روز صرف ایمیل می شود .بنابراین باید عددی بین یک تا پنج را که ایده آل به نظر می رسد انتخاب کنید و مثلاً دو بار در روز ،یک بار صبح و یک بار قبل از ترک محل کار به ایمیلتان سر بزنید .
مرحله بعدی آن است که ببینید آیا این حد و حدود پاسخگوی نیاز شما هست یا نه . آیا میتوانید واقعاً به آن پایبند باشید ؟ یا به شکل محسوسی به ارتباط شما با دیگران لطمه می زند ؟ آیا با تعیین این حد و حدود می توانید کار مفید بیشتری انجام بدهید ؟
هفته اوّل تعیین حد و حدود را مرحله آزمایش در نظر بگیرید . اگر برایتان کارساز نبود ( هیچ روش واحدی برای همه مفید نیست) ، آن را تغییر بدهید ؛ مثلا اگر دوبار در روز کافی نیست ، سه بار در روز را امتحان کنید یا اگر فکر می کنید حتی با کمتر از این هم میتوانید سر کنید ، یک بار در روز را امتحان کنید . سپس حد و حدود جدیدتان را آزمایش کنید تا بفهمید چه چیزی برایتان موثر است . سپس آن را ادامه دهید تا زمانی که بخشی از برنامه روزتان بشود . وقتی که عادت شد ، می توانید به زمینه ی دیگری از زندگیتان بپردازید . تعیین حدود برای هر کار دیگری هم به همین شیوه قابل اجرا است :
1) میزان فعالیت های جاری خود را تجزیه و تحلیل کنید . مثلاً هر کاری را چند بار در روز انجام می دهید ؟ بر اساس اهداف ایده آل خود ، حد پایین را در نظر بگیرید .
2) تقریباً یک هفته حدود جدید را آزمایش کنید و سپس تجزیه و تحلیل کنید که آیا کارساز است یا خیر .
3) اگر مفید نیست ، حدود جدیدی تعیین کنید که فکر می کنید ممکن است بهتر باشد و تقریباً یک هفته آن را امتحان کنید .
4) به تغییری این حد و حدود ادامه بدهید تا زمانی که حدود درست را بیابید و به آن عادت کنید .
وقتی یاد گرفتید چطور برای کارهای تان حد و حدود تعیین کنید ، متوجه می شوید که بهتر است با انتخاب اولویت ها و ساده سازی کارها حدود بیشتری برای خود ایجاد کنید . آن موقع است که قدرت تعیین حدود واقعاً مشخص می شود : در آن صورت حد و مرزها شما را مجبور میکند فقط به اولویت ها بپردازید .
امکان ارسال نظر برای این مطلب وجود ندارد.