در این مقاله از سایت یاربانو، داستان کوتاهی را مطالعه می کنید که شما را به تفکر وا خواهد داشت و به شما تلنگری خواهد داشت. این داستان، بر گرفته از داستان زندگی آلفرد نوبل است و واقعی است. با ما همراه باشید.
یکی از اتفاقات جالب و عجیبی که در زندگی آلفرد نوبل افتاد، این بود که او قبل از این که فوت کند، آگهی ترحیمش را خواند. ماجرا به این صورت بود که وقتی برادر آلفرد نوبل فوت شد، روزنامه ها به اشتباه فکر کردند که آلفرد نوبل مخترع دینامیت که شخص معروفی بود فوت کرده است و به جای این که اسم لودویگ را چاپ کنند، به اشتباه اسم آلفرد را چاپ کردند.
روز بعد، زمانی که آلفرد در حال خواندن روزنامه بود، با دیدن آگهی که در صفحه ی اول روزنامه چاپ شده بود، از تعجب میخکوب شد. تیتر آن آگهی به این شرح بود:" آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگ آور ترین سلاح بشری مرد."
این قضیه آلفرد نوبل را بسیار تحت تاثیر قرار داد و او را ناراحت کرد. او با خودش فکر می کرد:" آیا درست است که پس از مرگم مردم من را این گونه بشناسند؟"
او تصمیم گرفت که در وصیت نامه اش اصلاحیاتی را ایجاد کند. به همین دلیل سریعا وصیت نامه اش را تصحیح کرد و تغییرات زیادی را در آن به وجود آورد. یکی از وصیت هایی که به وصیت نامه ی او اضافه شد این بود که او پیشنهاد کرد ثروتش پس از فوت او، صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود.
با تلنگری که آن روز آلفرد نوبل خورد و تصمیمی که گرفت، امروزه همگی ما نوبل را به عنوان مبدع جایزه ی صلح نوبل، جایزه ی فیزیک، شیمی و ... می شناسیم و کسی از او به عنوان مخترع دینامیت و آن گونه که در روزنامه ها چاپ شده بود، یاد نمی کند. یک تصمیم به جای او باعث شد که سرنوشت و هویت او تغییر کند!
امکان ارسال نظر برای این مطلب وجود ندارد.