نوجوانی و بلوغ یک سن مهم برای همه ی افراد است که همه ی خانواده ها باید سعی کنند که در این دوران به خوبی مراقب نوجوانان خود باشند. به همین منظور، ما چند جمله ای که آثار مخربی بر روی نوجوانان دارند را برای شما فراهم کرده ایم.
همه ی والدین دوست دارند که فرزندانشان را به نحو احسن تربیت کنند اما ممکت است در این بین دچار اشتباهاتی هم بشوند که شاید حتی متوجه ی آن هم نباشند. یکی از این اشتباهات جملاتی است که بیشتر خانواده ها به کار می برند و نمی دانند که با این حرف ها چه آثار مخربی روی بچه هایشان می گذارند. با ما همراه باشید تا این جمله ها را برای شما شرح دهیم.
هفت جمله ای که به هیچ عنوان نباید به نوجوانتان بگویید:
وقتی بزرگ بشی می فهمی!
نوجوانی سن میانه ای است و فرد در این سن کم کم دارد بزرگ می شود اما وقتی شما این جمله را به او می گویید، به او می فهمانید که او هنوز کوچک است و فکر می کند که شما او را نادان می پندارید. شاید شما قصد زدن همچین حرفی به او را نداشته باشید اما با خودتان فکر کنید که اگر نوجوان تان آن قدر بزرگ شده است که بتواند درباره رشته تحصیلی خود در دانشگاه تصمیم بگیرد یا به انتخاب فوق برنامه های خاصی بپردازد، پس حتما می تواند درباره یک موضوع خاص هم ایده خاصی داشته باشد. صرفا اینکه او تجربه ی زیادی ندارد و ایده ها و فکر های او مانند شما نیست، به این معنی نیست که آن ها هنوز درک درستی ندارند یا هنوز به بلوغ فکری نرسیده اند بلکه فقط به این معنی است که آن ها با شما فرق دارند و این تفاوت یک امر عادی است و هیچ اشکالی ندارد. به جای به کار بردن این جمله، درباره تجربیاتی که شما را به نقطه نظر خاصی رسانده اند با نوجوان تان صحبت کنید و با چند سوال چالش برانگیز درباره چگونگی برخورد با موقعیت های خاص، توانایی تفکر و آمادگی او را برای زندگی افزایش دهید. این گونه رابطه ی میان او و خودتان را هم بهتر می کنید.
وقتی من همسن تو بودم، هیچ وقت ...
درکی که نوجوان شما از این جمله دارد این است که شما هنگامی که همسن او بودید یک انسان کامل بوده اید و کاملا به بلوغ فکری رسیده بودید در حالیکه این موضوع به هیچ وجه صحیح نیست زیرا هر انسانی در هر دوره ای از زندگی اش دچار اشتباهاتی شده است حال اینکه شما تصمیم می گیرید این اشتباهات را پنهان کنید و خود را فردی کامل و بالغ جلوه دهید بحثی جدا است. نوجوان به یک مادر و پدر کامل که تا به حال دچار اشتباهی نشده است نیازی ندارند، بلکه به فردی نیاز دارند که او هم مثل خودش دچار اشتباه شده باشد تا بتوانند از او الگو برداری کرده و یاری بجویند.
چیزی هست که به من نمیگی؟
همه ی مادر و پدر ها دوست دارند که بدانند فرزندشان چه کاری انجام می دهد و از کارهای او با خبر باشند که این موضوع هم تا حدی خوب است. اما این را بدانید که میان نگران بودن برای فرزندتان و سعی برای سر درآوردن از رازهایی که او اصلا ندارد، مرز بسیار باریکی وجود دارد. پس اگر می بینید که او دوست ندارد درباره ی کاری که انجام داده یا موضوعی صحبت کند، او را به حال خود بگذارید و طوری رفتار نکنید که او فکر کند دارید او را بازرسی و تفتیش می کنید. سعی کنید همیشه حرف نوجوانتان را باور کنید و بدانید که اگر نمی توانید حرف او را باور کنید به این خاطر است که به او اعتماد ندارید. پس اگر همچین مشکلی دارید، سعی کنید این مشکل را سریعاً حل کنید.
چرا نمی توانی مثل خواهر/برادرت باشی؟
چیزی که نوجوانان از این حرف برداشت می کنند این است که آن ها به اندازه ی کافی خوب نیستند، گرچه شاید منظور واقعی ما این نباشد. زدن چنین جملات و حرف هایی به نوجوانان، باعث ضعیف شدن اعتماد به نفس آن ها شده و باعث می شود آن ها نگران این موضوع شوند که نتوانسته اند انتظارات شما را به خوبی بر آورده کنند و شما را نا امید کرده اند. اگر مشکلی پیش آمده، سعی کنید بدون زدن حرف های مقایسه ای آن را حل کنید.
پول که علف خرس نیست!
اگر نوجوانتان از شما خواست خرید وسیله یا چیزی را دارد و شما نمیتوانید آن را برایش بخرید، سعی کنید او را متوجه کنید که نمی توانید این هزینه را بپردازید. در این مواقع به هیچ عنوان از عبارات خشن و توهین آمیز استفاده نکنید. اگر می خواهید به او اهمیت پول و مصرف عاقلانه از آن را بیاموزید، از عبارت هایی که حاکی از منت گذاری و نگاه از بالاست استفاده نکنید.
چرا همه اش میری توی اتاقت؟
همه ی ما گاهی به تنهایی و خلوت نیاز داریم که این امر در نوجوانان شایع تر است. آن ها دوست دارند که اوقاتی را به تنهایی و دور از خانواده در اتاقشان سپری کنند که شما هم باید این اجازه را به او بدهید که استقلال داشته باشد. بیشتر اوقات منظور خانواده از این جمله ابراز دلتنگی و اینکه می خواهند بیشتر زمانی را با فرزندشان سپری کنند است که گاها توسط نوجوان اشتباه برداشت می شود. اگر شما هم همچین قصد و نیتی دارید، مستقیما به او بگویید و از ابراز احساستان خجالت نکشید و بدانید که او به این حرف ها نیاز دارد.
چون من که پدر/مادرت هستم میگم
اگر با صداقت به این حرف توجه کنید، می بینید که خودتان هم دوست ندارید همچین جمله ای را بشنوید زیرا این جمله استدلال خیلی ضعیفی دارد. وقتی این جمله را به یک نوجوان می گویید، او فکر می کند که شما دلیل واقعی برای تصمیم تان ندارید یا صرفا نمی خواهید روند افکارتان را برای او توضیح دهید. اگر این جمله را به این دلیل می گویید که نمی خواهید اجازه انجام کاری را به او بدهید، به جای به کار بردن آن، برایش توضیح دهید که چرا به او اجازه نمی دهید. اگر دلایل تان را به خوبی برای او شرح دهید دیگر جایی برای بحث باقی نخواهد ماند و همچنین مشکل دیگری هم ایجاد نخواهد شد.
امکان ارسال نظر برای این مطلب وجود ندارد.