در هر کاری که انجام می دهید از این سوالات برای انتخاب ضروریات استفاده کنید ، به ویژه اگر در تصمیم گیری های خود مشکل دارید . بعد از مدتی که راه کار را یاد گرفتید دیگر نیازی به این سوالات نخواهید داشت و به صورت خودکار عمل می کنید .
1) ارزش های شما چه چیزهایی هستند ؟
شناخت ارزش ها فقط برای شناسایی مهم ترین کارها از دیدگاه شماست . درباره ی کارهایی که واقعا برای شما اهمیت دارد زمان بگذارید و فکر کنید ؛ کیفیتی که می خواهید داشته باشید ، اصولی که می خواهید با آن ها زندگی کنید . وقتی این ارزش ها را تشخیص دادید ، بعد از آن باید در هر کاری که انجام می دهید و انتخاب می کنید از آنها پیروی کنید .
2) اهداف شما چه چیزهایی هستند ؟
در زندگی به چه نتیجه ای می خواهید برسید ؟ در طول سال آینده چه طور ؟ در این ماه چه طور ؟ و امروز چه طور ؟ اگر بدانید که به چه نتیجه ای می خواهید برسید ، می توانید تصمیم بگیرید که آیا کاری خاص برای دستیابی به آن هدف به شما کمک می کند یا نه .
3) علایق شما چیست ؟
درباره ی چیزهایی که دوست دارید ، افرادی که می خواهید وقت خود را با آنها بگذرانید و کارهایی که دوست دارید انجام بدهید ، فکر کنید .
4) به چه چیزهایی اهمیت می دهید ؟
فهرستی از مهم ترین کارهای زندگی ، حرفه یا هر زمینه ای که به آن فکر می کنید ، به روشی مشابه تهیه کنید .
5) چه کاری بیشترین تاثیر را دارد ؟
اگر بین فهرستی از پروژه ها یا کارها حق انتخاب داشته باشید ، فکر می کنید کدام پروژه یا کار بیشترین تغییر را در زندگی یا حرفه ی شما ایجاد می کند . چه کاری بیشترین اثر را روی جنبه های دیگر زندگی تان دارد ؟ برای مثال اگر بین چند مکالمه ی تلفنی ، ملاقات و نوشتن یک گزارش حق انتخاب داشته باشید لازم است درباره تاثیر هر کدام از این کارها فکر کنید : تلفن ها به مراجعانی است که شاید هر کدام یکصد دلار در موسسه ی شما خرج کنند ؛ملاقات با ارباب رجوعی است که اگر بتوانید با او قرارداد ببندید ، ده هزار دلار برای تان به ارمغان می آورد و گزارش مطلبی است که ممکن است هیچ کس آن را نخواند . در این مثال ملاقات بیشترین تاثیر را دارد و در نتیجه ضروری ترین کار محسوب می شود .
6) چه کاری تاثیر بلند مدت بیشتری دارد؟
بهتر است بدانید که بین مقدار تاثیر یک کار و ارزش بلند مدت آن کار تفاوتی وجود دارد . به طور مثال ملاقات با یک ارباب رجوع ممکن است هفته ی بعد ده هزار دلار به ارمغان بیاورد ولی فعالیت بازاریابی بلند مدت ممکن است سال آینده صدها هزار دلار درآمد برایتان داشته باشد . البته شاید تاثیرها همیشه مالی نباشند . بلکه نتیجه ی ارزشمند دیگری در میان باشد .
7) منظور از نیازها در مقابل خواسته ها چیست ؟
وقتی تصمیم می گیرید وقت خود را برای موارد معین صرف کنید ، معیار خوبی در نظر می گیرید تا بیشترین استفاده را از وقتتان ببرید . چه کارهایی واقعا ضروری است و کدام موارد کارهایی است که فقط دلتان می خواهد انجام بدهید ؟ اگر بتوانید نیازهای خود را مشخص کنید ، قطعا می توانید خواسته های غیر ضروری را کنار بگذارید .
8) موارد غیر ضروری را حذف کنید .
اگر برای شناخت کارهای ضروری مشکل دارید ، بعضی اوقات بهتر است وارونه کار کنید . برای مثال اگر فهرستی دارید از کارهایی که می خواهید انجام بدهید ، با حذف موارد غیر ضروری شروع کنید . به طور مثال می دانید که اهمیت شستن اتومبیلتان به اندازه ی پرداخت صورتحساب ها یا تعمیر آن نشتی آب که صدها دلار به قبض آب تان اضافه می کند نیست . وقتی بعضی از کارهای غیر ضروری را حذف کنید ، کارهای ضروری در فهرست شما باقی می ماند .
9) در نهایت تصحیح مداوم را انجام دهید .
بیشتر اوقات در مرحله ی اول کارهای غیر ضروری زیادی را حذف نمی کنید . بعضی از غیر ضروری ها را حذف می کنید و بقیه ی کارها را انجام می دهید . بعد از یکی دو هفته مجددا فهرست کارها را بررسی و کارهای بیشتری را حذف کنید . این روند را تا جایی ادامه دهید که راضی شوید و دیگر نخواهید موارد بیشتری را کنار بگذارید .
امکان ارسال نظر برای این مطلب وجود ندارد.